نگران مسافران بعد از دستگیری قرار شد سید به همراه دو مأمور به تهران منتقل شود. کوپه ششنفره بود. در آن کوپه، علاوه بر دو مأمور، سه مسافر عادی هم بودند. این دو مأمور سعی کردند در برابر مسافران وانمود کنند که ما سه نفر هم مسافرانی معمولی هستیم. آقا نقل میکند: «من نگران مسافران بودم که مبادا با من صحبتهایی بکنند که برایشان مشکل سیاسی درست شود. زیرا مردم معمولا شکوه و گلایههای خود را دربارهی اوضاع بدی که داشتند، با روحانیون در میان میگذاشتند. به همین جهت، با لبخند و چهرهای گشاده، رو به مسافران کردم و گفتم: این دو نفر مأمورند و من در بازداشت آنها هستم؛ میخواهند مرا در تهران به ساواک تحویل دهند.» مسافران که جا خورده بودند با نگاهی اندوهناک تا آخر سفر به سید چشم دوختند و غصه میخوردند.